ا

ثـاقـب زهـرا

برکه ای در همین نزدیکی ست
با نیلوفری در آن
در انتظار دیدار ساحل
آه
چه انتظاری عبث
هرگز نشود این دیدار
تا زمانی که اشک برگهایش در برکه جاریست
نرسد به ساحل

آخرین مطالب
محبوب ترین مطالب
پیوندها
حدیث موضوعی

تعبیر خواب آنلاین


  • انجمن

  • استخاره آنلاین با قرآن کریم
    
    فال حافظ

    ابزار فال حافظ


    قالب

    ۶۳ مطلب در شهریور ۱۳۹۲ ثبت شده است

    ساخت اولین رادیو در کشور

    ایجاد اولین ایستگاه هواشناسی

    نصب اولین دستگاه رادیولوژِی

    بنیان گذاری فرهنگستان زبان ایران

    نقشه برداری و احداث راه آهن تهرات شمشک

    موسس و رئیس دانشگاه تهران

    برپایی اولین رصدخانه نوین در ایران

    تأسیس انجمن ژئوفیزیک ایران

    تأسیس راکتور اتمی دانشگاه تهران

    تأسیس مرکز مدرن تعقیب ماهواره در شیراز

    وقتی از دکتر حسابی پرسیدند شما چطور دکتر حسابی شدید؟

    گفتند : به واسطه وجود دو زن! یکی همسرم و دیگری مادرم

    • ثاقب زهرا

    زمانه زمانه عجیبی است

    برخی مردمان امام گذشته را عاشقند ، نه امام حاضر را

    میدانی چرا؟

    امام گذشته را هرگونه بخواهند تفسیر می کنند

    اما امام حاضر را باید فرمان ببرند.

    کوفیان عاشورا را اینگونه رقم زدند ...


    برگرفته از: دولت مهدی دولتی برای همگان

    • ثاقب زهرا

    آدم خلیفه تنهای خدا

    روی زمین است

    امپراتوری که گاهی باید برگردد به

    آخرین سلاح اش

    «... و سلاح او گریه است»

    • ثاقب زهرا

    امیرکبیر در کشور ما سه سال در رأس دولت بوده است.

    معلوم می شود سه سال وقت خیلی زیادی است.

    همه کارهایی که امیرکبیر انجام داده و همه خاطرات خوبی

    که تاریخ و ملت ما از این شخصیت دارد محصول سه سال است.

    مقام معظم رهبری

    • ثاقب زهرا

    گفت : آقای امینی جایگاه من توی سپاه چیه؟

    سوال عجیب و غریبی بود! ولی می دانستم بدون حکمت نیست.

    گفتم: شما فرمانده نیروی هوایی سپاه هستین سردار.

    به صندلی اش اشاره کرد. گفت : آقای امینی، شما ممکنه هیچ وقت به این موقعیتی که من الان دارم نرسی؛ ولی من که رسیدم، به شما می گم که اینجا خبری نیست!

    آن وقت ها محل خدمت من، لشکر هشت نجف اشرف بود.

    با نیروهای سرباز سر و کار داشتم.

    سردار گفت : اگر توی پادگانت، دو تا سرباز رو نمازخون و قرآن خون کردی، این برات می مونه؛

    از این پست ها و درجه ها چیزی در نمیاد!

    خاطره ای از شهید حاج احمد کاظمی 

    • ثاقب زهرا

    قسمت هشتم پروژه بیداری با موضوع فرعون امروز

    امیدوارم مورد پسند واقع شود

     

    دریافت
     
    • ثاقب زهرا

    در اواخر سده‌های میانی، یهودیان اروپا به اشاعه‌ی عمدی بیماری طاعون متّهم شدند.(۱) عدم رعایت بهداشت در محله‌های گتو و آلودگی زندگی یهودیان، این اتّهام را تشدید می‌کرد.

    از سوی دیگر، باور و تلقّی عمومی مردم اروپا از یهودیان آن بود که ایشان از این که داروها و مشروبات الکلی(۲) مردمی را که با آنان دشمنی دارند، به اندکی از مواد سمّی بیالایند، باکی ندارند. همان‌گونه که گاه به آغشتن چاه‌های آب، به مواد سمّی متّهم می‌شدند.(۳)

    ویل دورانت می‌نویسد:
    در سال ۱۳۲۰/م، ۱۲۰ یهودی، به اتّهام مسموم کردن چاه‌های آب، در نزدیکی شهر شینون، زنده طعمه‌ی آتش شدند.(۴)

    • ثاقب زهرا

    نمی دانم برای شما هم اتفاق افتاده یا نه. ما که هر وقت در یک جمعی خواستیم اشاره ای کوچک به فرهنگ و تمدن کشورمان بکنیم، بلافاصله شبه روشن فکرهای دو آتیشه از هر طرف روی سرمان ریختند و با صورت برافروخته از تمدن چند هزار ساله ایران و هنر کهن آریایی حرف زدند. تمدنی که آخرش نفهمیدیم هفت هزار ساله است، ده هزار ساله است یا دوازده هزار ساله. نشانه های تمدن مورد نظر این ها هم همیشه حقوق برابر و آزادی بیان و بیمه زنان و بیمه شخص ثالث و گرین کارت و ویزای آمریکایی برای پارسی زبانان آن موقع است!

    • ثاقب زهرا

    در اقلیّت بودن، تنها بودن نیست

    « چه بسا گروهی اندک

    که بر بسیاران غلبه کردند ... »

    • ثاقب زهرا

    ما همسایه شهید رجائی بودیم و او نخست وزیر شده بود.

    اتفاقا همان روزها ما کار تعمییرات ساختمانی داشتیم.

    صبح روزی که مواد زائد بنایی را به کوچه می بردیم

    او از نانوایی محل نان خریده بود و به منزل می رفت.

    ما را دید و طبق معمول سلام کرد و گفت : کمک نمی خواهید؟

    تشکر کردیم و گفتیم : کار مهمی نیست؛

    اما او خیلی سریع نان را به منزل رساند و پیش ما برگشت

    و جدی آستین را بالا زد و با خلوص خاصش به کمک ما شتافت.

    هر چه اصرار کردیم و خواستیم او را از این کار پر زحمت باز داریم،

    نپزیرفت و به کمکش ادامه داد و در همان حال تلاش گفت :

    همسایه بودن یعنی همین.

    او با این بزرگواری ما را در نهایت بهت و حیرت شرمنده کرد.

    • ثاقب زهرا