اشک
شنبه, ۱۸ آبان ۱۳۹۲، ۰۸:۳۵ ب.ظ
مانده ام این چند قطره اشک،
چقدر وزن دارد،
که بعد ریختن شان،
این قدر سبک می شوم.
مرحوم حسین پناهی
مانده ام این چند قطره اشک،
چقدر وزن دارد،
که بعد ریختن شان،
این قدر سبک می شوم.
مرحوم حسین پناهی
سرش به نیزه به گل های چیده می ماند
به فجر از افق خون دمیده می ماند
یگانه بانوی پرچم به دوش عاشورا
به نخل سبز ز ماتم تکیده می ماند
میان خیمه ی آتش گرفته، طفل دلم
به آهویی که ز مردم رمیده می ماند
شب است گوش یتیمان ز ضربت سیلی
به لاله های ز حنجر دریده می ماند
رقیه طفل سه ساله که حوری حرم است
به آن که رنج نود ساله دیده می ماند
امام صادق حق پشت ناقه ی عریان
به زیر یوغ چو ماه خمیده می ماند
شوم فدای شهیدی که در کنار فرات
به آفتاب به خون آرمیده می ماند
هلال یک شبه ی من، ز چیست خونینی؟
نگاه تو به دل داغ دیده می ماند
حکایت احد و اشک چشم خونینش
به اختران ز گردون چکیده می ماند
این شعر بسیار زیبا از شاعر دلسوخته اهل بیت آقای احد ده بزرگی می باشد .