منجی گرایی در آیین اسلام
در اسلام دو دیدگاه در مورد منجی وجود دارد:
1. منجیگرایی در میان اهل سنت
مذاهب مختلف اهل سنت مهدی موعود(عج) را باور دارند ولی معتقدند که مهدی(عج) هنوز متولد نشده است و در آخرالزمان به دنیا میآید.
دانشمندان اهل سنت در این زمینه اختلاف دارند. بسیاری از آنان مهدویت را نوعی دانسته و گفتهاند که در آخرالزمان، در زمانی نامشخص، فردی نامعین، از پدر و مادری ناشناخته، با این نام و اوصاف متولد خواهد شد و انجام وظیفه خواهد کرد. شماری از آنان نیز همانند شیعه امامیه، مهدی(عج) را شخصی معین میدانند و معتقدند او پیش از این متولد شده و هم اکنون به زندگی خود ادامه میدهد.
آن دسته از اهل سنت که ولادت مهدی(عج) را پذیرفتهاند اختلافهایی در سال ولادت حضرت دارند. برخی سال ولادت را 255 و برخی سال 258 قمری دانستهاند، برخی نهم ربیعالاول و شماری دیگر 23 رمضان را ذکر کردهاند.
2. منجیگرایی در میان شیعه
شیعه اعتقاد دارد وعده خدا در قرآن به مسلمانان تحقق خواهد یافت و جامعهای بر اساس قسط و عدل و حقیقت ایجاد خواهد شد. بنا بر این، علی رغم قدرت سیاسی، اقتصادی و نظامی جبهه کفر و استکبار و استبداد، مستضعفانِ بیدار شده و آگاه، امام و رهبران مردم و وارثان قدرت می شوند.
شیعه اعتقاد دارد، اسلام دین زندگی است و هرگز کهنه نمیشود. به مفهوم دیگر، قرآن به هر قصهای که اشاره میکند و هر عقیدهای که در اسلام و در تشیع مطرح می شود باید در زندگی امروز و سرنوشت فردی و اجتماعی و استقلالمان نقش داشته باشد تا آنهایی که به آن اعتقادی ندارند از اثرش محروم باشند.
در مذهب شیعه، امام زمان از ذریه پیامبر اسلام (ص) و فرزند امام حسن عسکری(ع) است که الآن در پرده غیبت به سر میبرد. امام در دوره غیبت صغرا چهار نایب خاص داشته که واسطه میان او و شیعیان بودند.
پس از این دوره، غیبت کبرا فرا رسیده و اکنون در این دوره به سر میبریم. در این زمان تنها باید از ولی فقیه که حجت امام زمان(عج) بر مردم است، اطاعت کنیم.
شیعه در عصر غیبت کبرا، فلسفه سیاسی نجات بخش و مکتب اجتماعی حرکت آفرین و مسئولیت آوری دارد و آن مهدویت و انتظار است. اما متأسفانه افراد ناآگاه، مغرض و یا دشمن، مهدویت و انتظار را که مفهومی انقلابی، آزادی بخش و حرکت آفرین و مسئولیتزا به شمار میآید، مانند پوستین وارونهای در آوردهاند که به قول دکتر شریعتی، یک طرف آن در نهایت زیبایی و طرف دیگر آن در نهایت زشتی است.
رویهاش چشمها را از زیبایی خیره میکند و آسترش از زشتی برای بزرگ سالان نفرت انگیز و برای خردسالان وحشتآور مینماید. اعتقاد به مهدویت و انتظار، از بین تمام اصول و عقاید شیعی، بیش از همه عقاید دیگر، تضاد و تناقض دارد.
یکی نابود کننده ظلم و جور و به دنبال قسط و عدل است و دیگری به دنبال توجیه کننده ظلم و جور و بیعدالتی؛ یکی مفهوم انقلابی، مترقی، عزت آور و مردمی دارد و به اراده و اندیشه و اختیار و آزادی انسان احترام میگذارد و مسئولیتهای فردی و اجتماعی او را تثبیت میکند، اما مفهوم دیگری منحط، ذلت آور و ضد مردمی است و به اراده و اندیشه و آزادی انسان اهانت میکند و مسئولیتهای فردی و اجتماعی را در نظر ندارد و ظلم و ستم و تسلیم شدن را توجیه میکند.
به مفهوم دیگر اگر در بخشی از دنیا مؤمنان عزت ندارند و از نظر آزادی، استقلال و نظام حکومتی کافران بر آنها مسلط هستند، باید بدانیم که ایمان آنها درست نیست و اسلام را وارونه فهمیدهاند.
بنا بر این، اصل مهدویت و انتظار دو نوع است: یکی انتظار مثبت در تشیع که عامل حرکت و رشد فردی و اجتماعی است و دیگری انتظار منفی که دوستان نا آگاه و یا دشمنان قسم خورده اسلام آن را شکل دادهاند و بزرگترین عامل انحطاط و ذلت به شمار میآید. در مذهب شیعه کسی منتظر واقعی است که هر لحظه فرماندهاش را انتظار میکشد.
منتظر باید با ادوات نظامی آشنا باشد و جسم و روح خود را شاداب و آماده نگه دارد. در نظام اسلامی که با هدایت رهبر اداره میشود، باید برای آماده سازی زمینههای ظهور و سپردن پرچم به مهدی موعود(عج) طرح راه بردی داشت.
منبع: پایگاه اطلاع رسانی حوزه/ ایکنا
ارائه موضوع جالبی بود....
بحث ظهور در آیین شیطان پرستی هم حتی وجود دارد...
اما منجی آنها دجال است...
تقریبا در تمامی دین ها و حتی فرقه های ضاله هم ظهور منجی قابل تعیین است...
اما منجی ما شیعه ها کجا و
بقیه منجی ها در دیگر ادیان و مذاهب....
قربونت آقا ، زودتر ظهور کن و همه جا رو پر از عدل کن...
ممنون از شما .
یا علی....