«خرم سلطان» کیست و نقش او در افول امپراتوری عثمانی چیست؟
روزی که او را چون کنیزی به حرمسرای سلطان سلیمان اول(قانونی) آوردند اوضاع تغییر کرد. وی تمام توان خود را به کار بست تا خود را به مرکز قدرت یعنی دربار سلطان و کنار او برساند و برای افزایش نفوذ خود و انتقال قدرت به پسرش دست به هرکاری زد حتی قتل ولیعهد سلطان سلیمان؛ شاهزاده مصطفی.
سریال عصر با شکوه (حریم سلطان)
چند
وقتی است، سریال «عصر باشکوه» یا «حریم سلطان» که یک سریال تاریخی ترک
زبان است از شبکه های مختلف ماهواره پخش می شود و متأسفانه از محبوبیت
زیادی در میان جوامع عرب و مسلمان برخوردار شده است. آمار نشان می دهد در حال حاضر بیش از دویست میلیون نفر در ۴۴ کشور جهان این سریال را تماشا می کنند.
داستان این سریال برگرفته از زندگی خصوصی و اجتماعی سلطان سلیمان اول است
که در طول سنوات ۱۵۲۰تا ۱۵۶۶ میلادی پادشاه امپراتور عثمانی بوده است.
این
سریال علاوه بر نمایش وقایع دوران سلطنت سلیمان(مشهورترین پادشاه عثمانی)
رابطه عاشقانه وی با روکسلانه یا خرم سلطان که توسط سربازان عثمانی به
بردگی گرفته شده و به حرمسرای سلطان راه یافته است را نمایش می دهد. محوریت
فیلم شخصیت مرموز روکسلانه معروف به خرم سلطان است که به گفته بسیاری از
مورّخین با تحریکات خصمانه او آماج تهاجم عثمانی ها از اروپا به سمت ایران و
شیعیان منحرف شد و با زمینه سازی او بود که امپراتوری قدرتمند عثمانی در
سراشیبی افول قرار گرفت.
اما به نظر می رسد نیل به اهدافی از پیش تعیین شده باعث گردیده تا شاهد تحریفاتی گسترده در تاریخ مدوّن عثمانی در طول سکانس های سریال باشیم به طوری که شدت تحریفات تاریخی در این سریال ترکیهای سرانجام رجب طیب اردوغان نخست وزیر و سایر مقامات سیاسی و مذهبی ترکیه را نیز به واکنشی سخت وا داشت تا آنجا که اردوغان اعلام کرد که ما چنین اجدادی نداریم و وی از قوه قضائیه ترکیه خواستار حرکتی قانونی علیه عوامل این سریال شد. هرچند این واکنش ها غالبا به جهت سکانس هایی است که نشان می دهد دربار عثمانی درباری فاسد از جهت زن بارگی، بدمستی و شهوت رانی بوده است و منظور ما از تحریفات تحریف در نشان دادن وارونه شخصیت ها چه از نظر ظاهر و چه از نظر باطن است. به عنوان نمونه می توان به مظلوم نشان دادن روکسلانه یا خرم سلطان در برابر دیگر زنان حرم سرا در طول سریال اشاره نمود.
روکسلانه(خرم سلطان) از بردگی تا سلطانگی
تاریخ
پیرامون زندگانی خرم سلطان یا روکسلانه پیش از اسارتش و پیش از ورود به
خاک امپراتوری عثمانی ساکت است و حتی در مورد اصل و تبار وی نیز ابهامات و
تردیدات زیادی وجود دارد و اصل و نژاد خرم سلطان محل بحث و اختلاف بسیاری
از مورّخین می باشد.
روکسلانه معروف به خرم سلطان
درواقع سلطان سلیمان شیفته و شیدای دختری ازحرمسرا به نام خرم سلطان شده بود. در غرب، دیپلمات های غربی که از شایعه هایی که پیرامون او می پیچید آگاه شده بودند، او را «روسلازی» یا «روکسلانا» نامیدند که به اصالت روتنیایی او اشاره داشت. خرم سلطان دختر یک کشیش ارتودوکس بود که توسط تاتار های کریمه به اسارت گرفته شد و در قسطنطنیه به عنوان برده فروخته شد.
«نوئل باربر» مورّخ و مستشرق انگلیسی روکسلانه را این گونه وصف می کند:
«
تکاوران ترک در گالیسی گروهی از زنان را به اسارت گرفتند. در میان آنان یک
دختر روسی هم وجود داشت که چنان خوش رو و خنده رو بود که بی درنگ وی را
«خرم» یعنی خنده رو نامیدند و برای فرستادن به حرم سلطان در نظر گرفتند. در
حرم وی به خاطر تبار روسی اش روکسلانه نامیده شد که تعریفی از کلمه «روسی
لانه» می باشد»۱
نوئل باربر: در حرم وی[روکسلانه] به خاطر تبار روسی اش روکسلانه نامیده شد
که تعریفی از کلمه «روسی لانه» می باشد.
«لرد کین راس» مورّخ و مستشرق غربی نیز در مقام توصیف احوال روکسلانه اظهار می دارد:
«
طی دو دهه میانی سلیمان بیش از پیش مفتون سوگلی اسلاوش شده بود، که عمدتا
نزد اروپاییها به «زن روسی» یا روکسلانه معروف بود. او که در اصل اسیری از
گالیسی و دختر یک کشیش یوکراینی بود توسط ترک ها به خورن یا«خندان» ملقب
شده، در جلب علاقه سلطان جانشین سوگلی پیشینش گل بهار شده بود. در مشورت با
سلیمان جانشین ابراهیم[ابراهیم پاشا، وزیر سلطان سلیمان] شد.»۲
به هرحال روکسلانه با زیرکی و به کارگیری نیرنگ های فراوان نفوذ خود را به سرعت در دربار و نزد سلطان سلیمان افزایش داد و موانع خود را در این راه با بی رحمی تمام از سر راه برداشت. او از هیچ ظلم و ستمی برای نیل به اهدافش دریغ نکرد و درنهایت با زیرکی توانست به همسری سلطان سلیمان اول درآید؛ امری که تا آن زمان همه آن را بعید و غیرممکن می شمردند چون پادشاهان گذشته چنین رسمی نداشتند و تنها می توانستند دختران زیباروی را برای حرم سرای خود انتخاب کنند و آنها هرگز به عقد رسمی سلطان در نمی آمدند و کنیزان نیز تا آخر عمر تنها کنیز باقی می ماندند ولی چیزی که اتفاق افتاد رسم معمول آن زمان را شکست.
سلطان سلیمان اول معروف به سلطان سلیمان قانونی یا محتشم
روکسلانه مدتی بعد ماه دوران سلطان مشهور به گل بهار(همسر اول) سلطان سلیمان را هم با دسیسه و نیرنگ از پیش رو برداشت و عنوان سوگلی سلطان را ازآن خود کرد. سلطان سلیمان بیش از پیش مفتون و مجذوب روکسلانه شده بود و حتی در امور دولتی با او مشورت می کرد، امری که تا آن زمان در دربار عثمانی سابقه نداشت و ذهن هر انسان کنجکاو و حقیقت جویی را جولان می اندازد که چرا قدرتمندترین سلطان عثمانی از همسر غیر ترکش مشاوره دولتی دریافت می کند؟!.
نوئل باربر در کتاب فرمانروایان شاخ زرین بدین نکته به خوبی اشاره می نماید:
«سلطان
به مصاحبت او علاقه داشت و ساعت های متمادی را با او به بحث و گفتگو
درباره امور دولتی می پرداخت و درباغ های سرسبز … با او گردش می کند»۳
صحنه ای از مجموعه حریم سلطان:
سلطان به مصاحبت او علاقه داشت و ساعت های متمادی را با او به بحث و گفتگو
درباره امور دولتی می پرداخت و درباغ های سرسبز … با او گردش می کند
تبارشناسی روکسلانه(خرم سلطان)
همانطور
که در اثنای مطلب بیان گردید آنچه مشهور است این است که روکسلانه کنیزی
روسی بوده است و همچنین عده ای معدود او را فرزند کشیشی ارتدوکس می دانند
ولی پیرامون تبار و مذهب روکسلانه اختلافات زیادی در میان تاریخ نگاران
است.
« روکسلانه ظاهراً کنیزی روس بود که در اوائل سلطنت سلیمان از طریق خان کریمه به دربار عثمانی راه یافت. این روایت مشهور است. معهذا، درباره نژاد و اصل او آنقدر ابهام وجود داشت که «مورخین فرانسوی» بتوانند او را «به ملت خود بسته، روکسلان بنامند.»»۴
بسیاری در مورد مذهب خرم سلطان با تردید صحبت می کنند
و در این میان زمزمه های یهودی بودن روکسلانه جدی به نظر می رسد
بسیاری در مورد مذهب خرم سلطان با تردید صحبت می کنند و در این میان زمزمه های یهودی بودن روکسلانه جدی به نظر می رسد، و شایعه یهودی بودن سلطان سلیم دوم(جانشین سلطان سلیمان و فرزند خرم سلطان) و همچنین قطعیت یهودی بودن نوربانو سلطان(همسر سلیم دوم) بر قوت آن دامن می زند. هرچند این دلیل نمی تواند یهودی بودن روکسلانه را اثبات نماید ولی حداقل در میان گستره شبهات علامت سؤالی مقابل مسیحی بودن و یا مسلمان شدن وی قرار می دهد که نیازها برای واکاوی بیشتر را در این موضوع می طلبد.
« شاید رواج شایعه یهودی تبار بودن سلیم دوم در میان مردم عثمانی ناظر به همین اصل مشکوک روکسلانه بود»۵
سلطان سلیم ثانی، مورخان سلیم را فاسد و راحت طلب،
کاهل و تن آسا و دائم الخمری نالایق توصیف میکنند
تحریک سلطان سلیمان برای نبرد با ایران
همانطور
که در ابتدا مطرح شد برطبق شواهد و مدارک فراوان نقش اصلی در تحریک
امپراتوری عثمانی و شخص سلطان سلیمان در حمله به ایران شیعی را خرم سلطان
با عناد تمام بازی کرد. زیرا که سلطان سلیمان مخالف سرسخت جنگ با بلاد
مسلمین بود و آن را جزء خطوط قرمز خود میدانست.
« روکسلانه و کانونی که در پیرامون او بود[منظور کانون یهودیان دربار]، نقش اصلی را در تحریکات خصمانه علیه ایران بهدست داشتند و همینان بودند که از سال ۱۵۳۲ میلادی چرخشی بنیادین در استراتژی نظامی سلیمان پدید آوردند و با ترفندهای گوناگون، از جمله ترویج شیعه ستیزی، آماج اصلی تهاجم عثمانی را از اروپا بهسوی ایران و دولت صفوی منحرف نمودند تا بدین ترتیب امپراتوری هابسبورگ را از زیر ضربه خارج کنند.»۶
خرم سلطان در این راه و برای انتقال قدرت به پسرانش با موانعی روبرو شد و با تمام توان مشکلات را یک به یک از پیش رو برداشت، از جمله این موانع ابرهیم پاشا صدراعظم عثمانی ها و مخالف سرسخت جنگ با ایران و طرفدار جانشینی مصطفی فرزند ماه دوران سلطان بود که روکسلانه با طرح ریزی سناریویی دسیسه قتل او را اجرا نمود.
« روکسلانه عقیده داشت ابراهیم اختیارات سلطان را غصب کرده است و بسیاری از درباریان هم با او هم عقیده بودند. روکسلانه و کانون هوادارش سناریویی را ترتیب دادند تا نشان دهند که ابراهیم دیوانه شده است و ده ها نفر شهادت دادند که او با لحن سرزنش باری گفته است:
« اگر او(سلطان) دستوری بدهد و من مخالفت کنم، آن دستور اجرا نخواهد شد. اما اگر من دستوری بدهم و او مخالفت کند به طور قطع اجرا خواهد شد»»۷
با همه این اوصاف سلطان سلیمان حاضر به قتل ابراهیم پاشا نبود زیرا او قسم خورده بود که تا زنده است بر ابراهیم خشم نگیرد. تا این که یکی از مشاوران حقوقی اش به او پیشنهاد داد که دستور دهید وقتی در خواب هستید ابراهیم را خفه کنند زیرا انسان زمانی که در خواب است در حقیقت زنده نیست و تکلیف ندارد و شکستن قسم مطرح نمی شود. بدین ترتیب ابراهیم پاشا مخالف سرسخت جنگ با امپراتوری عثمانی با ایران و طرفدار جانشینی مصطفی کشته شد.
« و آنگاه که، به دلیل انعقاد پیمان اتحاد سلیمان و فرانسوای اوّل، پادشاه فرانسه، علیه کارل پنجم (۱۵۳۶)، این ترفند[تحریک سلطان برای حمله به ایران و منحرف کردن آماج حمله عثمانی ها از غرب به شرق] به مخاطره افتاد، دسیسه قتل ابراهیم پاشا، صدراعظم عثمانی، را اجرا کردند (۱۵ مارس ۱۵۳۶) زیرا وی تمایل به تداوم جنگ با ایران نداشت.»۸
صدارت رستم پاشا و تشدید سیاست ضد شیعی- ایرانی
«
در سال ۱۵۴۳، هفت سال پس از قتل ابراهیم پاشا، سرداری از اهالی کرواسی
بنام رستم پاشا، صدراعظم شد… [ او داماد روکسلانه بود]. بدینسان، دوران
اقتدار مطلق روکسلانه و وابستگانش آغاز گردید و دولت عثمانی، همپای تشدید
سیاست ضدشیعی- ضد ایرانی، در سراشیب انحطاطی قرار گرفت که رواج روزافزون
خویشاوندسالاری و دخالت فزاینده حرم در امور حکومتی و بهرهگیری از مقام و
منصب حکومتی برای انباشت ثروت شخصی از عوامل مهم مؤثر در آن بود.»۹
«هامر پورگشتال» سرآغاز رواج فساد مالی و ارتشاء در دولت عثمانی، بعنوان یکی از عوامل مهم انحطاط این دولت، را در این دوران یعنی دوران صدارت رستم پاشا و اقتدار مطلق روکسلانه میداند و بر نقش مهم یهودیان در پیدایش و گسترش آن تأکید می نماید:
«ثالثاً، فقره گرفتن رشوه بود که رستم پاشای صدراعظم متداول و معمول نمود و حکومتهای ولایات را به مبلغ معینی میفروخت و همچنین خالصههای پادشاهی و املاک دولتی را به یهودیان و مردمان اراذل اجاره و مقاطعه میداد تا همه را خراب و ویران کردند.»۱۰
قتل مصطفی
«خرم
سلطان برای از میان برداشتن شاهزاده مصطفی نیز نقشه ای طرح کرد و آرام
آرام به اجرای آن پرداخت… دراجرای نقشه های طرح شده علیه شاهزاده مصطفی…
نامه های ساختگی از سوی او برای شاه ایران تهیه کرده بود[امضای مصطفی توسط
داماد رستم پاشا تقلید شده بود]»۱۱
همچنین رستم پاشا نیز شایعه در مورد خیانت شاهزاده مصطفی و اقدامات وی برای جلوس بر تخت سلطنت و کنار زدن پدر منتشر کرد و بدین ترتیب سلطان سلیمان را متقاعد نمود تا به قتل مصطفی رضایت دهد. با قتل مصطفی در نهایت جانشینی و سلطنت به سلطان سلیم دوم فرزند خرم سلطان رسید.
قتل سلطان مصطفی به دست غلامان
(البته همانطور که در اثنای مطلب ذکر شد در حقیقت مصطفی را باریسمان خفه کردند.)
نفوذ در دربار سلطنتی کشورها، سنت تاریخی یهود
«
پس از روکسلانه، دومین فرد که در تبدیل حرمسرای سلطان به نهادی متنفذ در
امور سیاسی و شئون حکومتی نقش اساسی ایفا کرد، زنی یهودی است که او را با
نام نوربانو سلطان میشناسیم. نوربانو در اوائل صدارت رستم پاشا به همسری
سلیم درآمد و مادر پسری از او شد که با نام سلطان مراد سوّم به سلطنت رسید.
«نوربانوی یهودیه» در دوران سلطنت سلیم دوّم و مراد سوّم ریاست حرمسرا را
بهدست داشت و بعنوان یکی از ارکان مهم سیاست عثمانی شناخته میشد، و پس از
مرگ روکسلانه (۱۵۵۶) رهبری جناح جنگطلب دربار عثمانی (علیه ایران) را
بهدست داشت.»۱۲
استر، دخترک یهودی که با پنهان کردن هویت یهودی اش، به دربار خشایارشاه راه یافت و مقدمات کشتار ایرانیان را فراهم کرد
اقتدار سیاسی بانوان حرم سلطان سلیمان قانونی و مداخله روزافزون آنان در شئون سیاسی و حکومتی که در زمان روکسلانه(و پس از وی)قوت می گیرد و اقدامات دسیسه گرانه و بیرحمانه او در این راه یادآور اسطوره استر در دربار هخامنشیان است.
در این ضیافت استر خواستار مجازات هامان[وزیر خشایارشاه] بدلیل دشمنی با یهودیان شد.
این قضیه مارا به یاد دسیسه روکسلانه برای قتل ابراهیم پاشا وزیر سلطان سلیمان می اندازد.
در سال ۲۰۱۰ یک خاخام یهودی در اسرائیل با اشاره به واقعه پوریم و استر، اعلام کرد جاسوسان زن سازمان موساد مجاز به انجام هر گونه عمل جنسی با دشمنان برای انجام ماموریت خود هستند؛ همانگونه که استر هویت یهودی خود را پنهان کرد و با یک دشمن ایرانی یعنی اخشورش (خشایارشاه) ازدواج کرد و با این کار ملت یهود را نجات داد.
این
مورد هم همانند قضیه نفوذ یهود در دربار هخامنشیان یکی از موفق ترین
عملیات نفوذ زنان جاسوس یهودی در میان مقامات کشورهای دیگر به شمار می رود
که با استفاده از زیبایی ظاهر و به خدمت گرفتن جذابیت های جنسی، توطئه های
قوم یهود را اجرا کردند و می کنند.
در
پایان امیدوارم در جهت تنویر اذهان جامعه جهانی و خصوصا ایرانیان پژوهش
هایی بس قوی تر در این حوزه صورت گیرد تا ازاین پس شاهد محبوبیت شخصیتهایی
اینچنین بدسیرت همانند خرم سلطان که محرّک قتل عام شیعیان ایران بوده است
نباشیم. و در جهت اثبات گفته خود و این که این سریال
رویکردی ضد ایرانی- ضد شیعی دارد به تمجید و استقبال دیکتاتور مستبد بحرین
از بازیگران سریال حریم سلطان می توان اشاره نمود، البته این دیدار به
بهانه رونق مسابقات فرمول یک صورت گرفته است ولی بر همگان روشن است که هدف
تمجید از رویکرد ضدایرانی- ضد شیعی سریال است نه چیز دیگر.
منبع : سایت مهدویت،صهیونیسم،فراماسونری،آخرالزمان
و فقط چند خبر و چند خط دربارش خوانده ام
شاید همه تقصیر ها از صدا و سیمای ما نباشد
من و امثال من ضعف داریم ... وقتی فیلمی تحت موضوع تاریخی ساخته میشود همه صذایشان درمیآید که این چه اوضاعیست بر سیمای ما حاکم شده اندی ساال از این قضایا میگذرد ...
ما فیلم های خوب کم نداشتیم
همچون فیلم حضرت علی علیه السلام که در مطالب پیشینتون به اون اشاره کردید
فیلم حضرت یوسف ما هم در چندین کشور پخش شد و استقبال چشمگیری داشت
مشکل از کارگردان هاست که تاریخ را بی ارزش میدانند و فقط و فقط عشق و عشق و عشق فیلمنامه ی آنها را می سازد
گویا اتفاقات تاریخی برای تفریح رخ داده اند.
البته و صد البته صدا و سیما باید سرمایه گذاری نماید اما ...
متشکر از متن مطلب که جالب و پر محتوا است