ا

ثـاقـب زهـرا

برکه ای در همین نزدیکی ست
با نیلوفری در آن
در انتظار دیدار ساحل
آه
چه انتظاری عبث
هرگز نشود این دیدار
تا زمانی که اشک برگهایش در برکه جاریست
نرسد به ساحل

آخرین مطالب
محبوب ترین مطالب
پیوندها
حدیث موضوعی

تعبیر خواب آنلاین


  • انجمن

  • استخاره آنلاین با قرآن کریم
    
    فال حافظ

    ابزار فال حافظ


    قالب

    سومین اختر تابناک دیده به جهان گشود

    چهارشنبه, ۲۲ خرداد ۱۳۹۲، ۱۲:۴۳ ب.ظ

                                                       

    صبح گاه سوم شعبان سال چهارم هجرت، دومین فرزند برومند علی و فاطمه علیهماالسلام در خانه ی وحی و ولایت، دیده به جهان گشود و خانه ی زهرای اطهر علیهاالسلام به نور جمال این نوگل باغ نبوت و ولایت و چراغ فرزندان آسمان رسالت و امامت، معطر و روشن شد.

    شیخ طوسی رحمة الله و دیگران به سند معتبر از حضرت امام رضا علیه السلام نقل کرده‌اند که چون حضرت امام حسین علیه السلام متولد شد، حضرت رسول صلی الله و علیه و آله اسما بنت عمیس را فرمودند که: بیاور فرزند مرا ای اسما.

    اسما گفت: آن حضرت را در جامه ی سپید پیچیده و به خدمت حضرت رسالت صلی الله و علیه و آله بردم. حضرت او را گرفتند و در دامن گذاشتند و در گوش راست او اذان و در گوش چپش اقامه گفتند، پس جبرئیل نازل شد و گفت: حق تعالی تو را سلام می‌رساند و می‌فرماید که چون علی علیه السلام نسبت به تو به منزله ی هارون است نسبت به موسی علیه السلام، پس او را به اسم پسر کوچک هارون نام کن که شبیر است و چون زبان تو عربی است او را حسین نام کن. پس حضرت رسول صلی الله و علیه و آله او را بوسیدند و گریستند و فرمودند که: تو را مصیبتی عظیم در پیش است. خداوندا لعنت کن کشنده ی او را، پس فرمودند که: ای اسما، این خبر را به فاطمه مگو.


    چون روز هفتم شد، حضرت رسول صلی الله و علیه و آله فرمودند که: بیاور فرزند مرا. چون او را به نزد آن حضرت بردم، گوسفند سیاه و سفیدی از برای او عقیقه کردند، یک رانش را به قابله دادند و سپس سر اباعبدالله علیه السلام را تراشیدند و به وزن موی سر ایشان نقره تصدق کردند و خلوق (دارویی خشبو) بر سر ایشان مالیدند،(۱) پس او را بر دامن خود گذاشتند و فرمودند: ای اباعبدالله! چه بسیار گران است بر من کشته شدن تو، پس بسیار گریستند.

    اسما گفت: پدر و مادرم فدای شما باد، این چه خبر است که در روز اول ولادت گفتید و امروز نیز می‌فرمایید و گریه می‌کنید؟!

    حضرت فرمودند که می‌گریم بر این فرزند دلبند خود که گروهی کافر ستمکار از بنی امیه او را خواهند کشت، خدا نرساند به ایشان شفاعت مرا، مردی او را خواهد کشت که رخنه در دین من خواهد کرد  و به خداوند عظیم کافر خواهد شد. پس حضرت گفتند: خداوندا، سوال می‌کنم از تو در حق این دو فرزند آنچه را که سوال کرد ابراهیم در حق ذریت خود. خداوندا تو دوست می‌داری ایشان را و دوست دار هر کس که دوست می‌دارد ایشان را و لعنت کن هر که ایشان را دشمن دارد، لعنتی چندان که آسمان و زمین پر شود.(۲)

    ابن شهر آشوب روایت کرده است که هنگام ولادت امام حسین علیه السلام فاطمه علیها السلام مریض شد و شیر ایشان خشک گردید، رسول خدا صلی الله و علیه و آله دایه‌ای طلب کردند، یافت نشد، پس خود آن حضرت به خانه‌ی فاطمه علیها السلام تشریف می آوردند و انگشت اشاره خویش را در دهان حسین علیه السلام می‌گذاشتند و او می‌مکید.

    بعضی هم گفته‌اند که زبان مبارکشان را در دهان حسین علیه السلام می‌گذاشتند و او را غذا می‌دادند، چنان که مرغ جوجه ی خود را غذا می‌دهد. تا چهل روز رزق حسین علیه السلام را حق تعالی از زبان پیغمبر صلی الله و علیه و آله گردانیده بود، پس رویید گوشت حسین علیه السلام از گوشت پیغمبر صلی الله و علیه و آله. (۳)

    روایات با این مضمون بسیار نقل شده.

    اکنون پس از مروری بر ولادت حضرت اباعبدالله حسین علیه السلام به ذکر یکی از فضایل بی شمار ایشان اشاره می‌نماییم:

    از جود و سخای آن حضرت روایت شده است که مرد عربی به مدینه آمد و پرسید که: کریم ترین مردم کیست؟

    گفتند: حسین بن علی علیهما السلام، پس به جستجوی آن حضرت شد تا داخل مسجد شد و دید که آن حضرت در نماز ایستاده‌اند، پس شعری چند در مدح و سخاوت آن حضرت خواند:

    لم یخب الآن من رجاک و من حرک من دون بابک الحلقة

    انت جواد و انت معتمد                   ابوک قد کان قاتل الفسقة

    لولا الذی کان من اوائلکم              کانت علینا الجحیم منطبقة

    یعنی: هر که امروز به شما امید دارد و حلقه ی در شما را حرکت می دهد، ناامید نمى‏شود، تو اهل بخشش و اهل اعتمادى، پدرت على علیه السلام  قاتل فاسقان بود. اگر دین اسلام توسط گذشتگان شما عرضه نمى‏شد، جهنم ما را احاطه مى‏کرد.

    چون حضرت از نماز فارغ شدند، فرمودند که ای قنبر! آیا از مال حجاز چیزی به جا مانده است؟

    عرض کرد: بلی، چهار هزار دینار.

    فرمودند: حاضر کن که مردی که احق است از ما به تصرف در آن حاضر گشته، پس به خانه رفتند و ردای خود را که از بُرد بود از تن بیرون کردند و آن دینارها را در بُرد پیچیدند و پشت در ایستادند و و از شرم روی اعرابی از قلت زر از شکاف در دست خود را بیرون کردند و آن زرها را به اعرابی عطا فرمودند و شعری چند در عذر خواهی از اعرابی خواندند:

    خذها و انی الیک معتذر                 و اعلم بانی علیک ذو شفقة

    لو کان فی سیرنا الغداة عصا امست سمانا علیک مندفقة

    لکن ریب الزمان ذو غیر                  و الکف منی قلیلة النفقة

    یعنی: بگیر این پولها را، من از تو عذرخواهی مى‏ کنم، بدان که من به تو دلسوز و مهربانم، اگر در زندگى امروز، عصاى حکومت در دست ما بود، آسمان بخشش ما بر تو بسیار مى ‏بارید، لیکن حوادث روزگار کارها را عوض مى‏ کند، دست من از احسان کوتاه است.

    اعرابی آن زرها را بگرفت و سخت گریست.

    حضرت فرمودند: ای اعرابی، گویا که کم شمردی عطای ما را که می‌گریی؟

    عرض کرد: بر این می‌گریم که دست با این جود و سخا چگونه در میان خاک خواهد شد. (۴)

    ولادت با سعادت حضرت ابا عبد الله الحسین علیه السلام، امام جود و سخا را بر همه ی شیعیان

    تبریک عرض می‌کنم و امید دارم که این نوشته مورد قبول حضرتش واقع شود.

    منبع: سایت تخصصی امام حسین علیه السلام


    جهت سلامتی و تعجیل در فرج امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) صلواتی هدیه نمایید...

    "اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم"

    نظرات  (۰)

    هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">