تغییر
کشیشی هنگام مردن گفته بود وقتی بچه بودم دلم می خواست دنیا رو عوض کنم.بعد فکر
کردم دنیا خیلی بزرگه و باید کشورم رو عوض کنم.توی نوجوانی به خودم گفتم کشورم هم
زیادی بزرگه و باید کاری واسه تغییر شهرم بکنم.
جوان که شدم فکر کردم شهرم هم زیادی گنده است و باید محله ام رو دگرگون کنم.به
میانسالی که رسیدم تصمیم گرفتم از خانواده ام شروع کنم.و حالا در واپسین لحظه های
عمر می بینم که باید از همون اول از خودم شروع می کردم.
و اگه این کار رو کرده بودم تا حالا تونسته بودم به سهم خودم ؛ خانواده ام ، محله
ام ، شهرم ، کشورم و جهان رو تغییر بدم. عزیز دلم نکنه بخوایم بجای خودمون ،
دیگران رو تغییر بدیم.نکنه بجای گرفتن آینه به سمت خودمون ، همش ذره بینی به سمت
دیگران بگیریم.نکنه بخوایم همه چیز و همه کس عوض بشن و خودمون تکون کوچکی هم
نخوریم.
نکنه گمون کنیم تحول یعنی عوض کردن دیگران. نه ، باید بدونیم قطعا با عوض کردن
خودمونه که دنیای پیرامون ما هم عوض می شه. [1]
پی نوشت :
[1] .
نرم افزار شوخ طبعی ها و حکایات طلبگی، سایت اسک دین دات کام.
- ۹۲/۰۳/۱۳