ا

ثـاقـب زهـرا

برکه ای در همین نزدیکی ست
با نیلوفری در آن
در انتظار دیدار ساحل
آه
چه انتظاری عبث
هرگز نشود این دیدار
تا زمانی که اشک برگهایش در برکه جاریست
نرسد به ساحل

آخرین مطالب
محبوب ترین مطالب
پیوندها
حدیث موضوعی

تعبیر خواب آنلاین


  • انجمن

  • استخاره آنلاین با قرآن کریم
    
    فال حافظ

    ابزار فال حافظ


    قالب

    ۹۶ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۲ ثبت شده است

    اگر انسانها اینقدر به یک رهبر دینی و مفسر امور دینی احتیاج داشتند، چرا باب نبوت بسته شد؟

    پاسخ:

    برای پاسخ به این سوال، اشاره به فرق نبوت با رهبر کفایت می کند.
    نبی کسی است که به طور مستقیم با وحی در ارتباط است و برای انجام رسالتش ، پیام های خدا را که از طریق وحی دریافت می کند ، به سایر مردم می رساند. با توجه به اکمال دین و بیان شدن آنچه گفتنش توسط وحی ضرورت داشته ، دیگر نیازی به رسالت و پیامبر جدید نیست. خصوصا با توجه به اینکه صیانت قرآن کریم از تحریف ، تضمین شده است.

    پس انسان بعد از حضرت خاتم الانبیاء ، دیگر نیازی به رسول ندارد. تا وحی الهی را به مردم برساند.
    اما رهبری امری متفاوت با رسالت و نبوت است.

    رهبر مفسر است. نه کسی که باید وحی را دریافت کند. نیاز بشر به رهبری همیشگی است ، به گونه ای که اگر فقط دو نفر در عالم وجود داشته باشند ، حتما یکی از آن و رهبر است.

    • ۰ نظر
    • ۲۴ ارديبهشت ۹۲ ، ۰۱:۵۹
    • ثاقب زهرا



    رفتن به مجالسی که انسان علم دارد در آنجا لهو و لعب برپا می شود، جایز نیست مگر برای نهی از منکر و جلوگیری از گناه. [1]
    دعوت از کسانی که امسان می داند اگر به عروسی بیایند گناه و منکرات را اشاعه می دهند جایز نیست، مگر آن که مراقبت کنند در مجلس گناهی نشود. [2]


    • ۰ نظر
    • ۲۴ ارديبهشت ۹۲ ، ۰۱:۵۱
    • ثاقب زهرا

    گوشه ای از خلق نیکوی امیر المؤمنین

      
    حکومت علی که حکومت «عدل» بود، وی در عمل برای جهان و اندیشمندان روشن ساخت که در زعامت آن حضرت حتی یک نفر یتیم، خود را بی پناه ندانسته، و با درگذشت پدر مستقیما تحت نظارت و جانشین به حق انبیاء و اولیاء قرار گرفته، و آن چنان مورد لطف و عنایت مولایش قرار می گیرد، که دیگران در آن عصر آرزوی یتیمی می کردند! !
    در این مورد علی
    می فرمایند:
    من هادی مردم و هدایت یافته خدایم، من پدر یتیمان و بی چارگانم، من سرپرست زنان بیوه و پناهگاه ضعفاء و امید و پشتوانه ستمدیدگانم.
    و باز می فرمایند:
    شما را به خدا یتیمان خود را فراموش نکنید، دهن های آنان را در انتظار غذا قرار ندهید، مواظب باشید که آنان گرسنه نمانند و حقوقشان با وجود شما تباه نگردد..

    برگرفته از « سیمای حکومتی امام علی
    ، ص 194

    علی اکبر بابازاده »

    • ۰ نظر
    • ۲۴ ارديبهشت ۹۲ ، ۰۱:۴۶
    • ثاقب زهرا

    امام صادق علیه السلام:

    مردم باید دقت کنند و از میان فقهایی که راوی حدیث ما هستند

    و در احکام حلال و حرام ما صاحب نظرند و به احکام اهل بیت(ع) آشنایی دارند،

    فقیهی را انتخاب کنند و او را در میان خود حاکم قرا دهند. چرا که من او را بر شما حاکم قرار دادم.

    اصول کافی ج 1 ص 67.

    • ۲ نظر
    • ۲۴ ارديبهشت ۹۲ ، ۰۱:۲۴
    • ثاقب زهرا

    حضرت امام علی النقی علیه السلام در سال ۲۱۴ هجری قمری و ظاهرا در مدینه به دنیا آمده اند. آن بزرگوار در سن شش سالگی و پس از شهادت پدرشان امام جواد (۲۲۰ ه ) به امامت رسیدند و تا سال ۲۵۴ ه – و به مدت ۳۴ سال – عهده دار این منصب سترگ الهی بودند.

    مادر ایشان بنابر مشهور سمانه نام دارد. از امام، چهار پسر و یک دختر باقی ماندند: امام حسن عسکری، حسین ، محمد و جعفر - معروف به کذاب – و عَلیّه. فعلا به این چند سطر درباره حیات شخصی ایشان بسنده می کنم.




    • ۰ نظر
    • ۲۳ ارديبهشت ۹۲ ، ۲۳:۵۰
    • ثاقب زهرا

    فضیلت ماه رجب



    ماه رجب و ماه شعبان و ماه رمضان شرافت زیادی دارند و در فضیلت آن ها روایات زیادی وارد شده است. از حضرت رسول روایت شده است: که ماه رجب ماه بزرگ خداست و ماهی در حرمت و فضیلت به آن نمی رسد و جنگیدن با کافران در این ماه حرام است و ماه رجب برای امت من «ماه استغفار» است. رجب ماه خدا و شعبان ماه من و رمضان ماه امت من است. کسی که یک روز از ماه رجب را روزه بگیرد موجب خوشنودی خدای بزرگ می گردد و غضب الهی از او دور می گردد و دری از درهای جهنم بر روی او بسته گردد.


    • ۲ نظر
    • ۲۱ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۶:۴۵
    • ثاقب زهرا
    پیرمرد با پسر ، عروس و نوه کوچیکش زندگی می کرد.

    چشم هاش کم سو شده بودند و دست هاش لرزون.
    همین هم باعث شده بود تا هر وقت غذا می خوره مقداری از اون رو روی زمین بریزه.
    چند تایی بشقاب و کاسه بلوری هم از دستش افتاده و شکسته بود.
    پسر و عروسش هم تصمیم گرفتند از اون به بعد واسه پدربزرگ سفره ای جدا بندازند تا
    خودشون با آرامش بیشتری دور هم غذا بخورند.
    و روزها همینطور پشت سر هم می گذشتند و جز نوه کوچولو کسی متوجه غصه پدربزرگ
    و اشکی که موقع تنها غذا خوردن توی چشم های بی رمقش حلقه می زد نبود.
    یه روز پدر و مادر دیدند که کوچولوشون داره تلاش می کنه تا با چوب و چسب چیزی بسازه.
    پدر پرسید : پسرم چکار می کنی؟
    و جواب شنید که :
    می خوام دو تا کاسه چوبی براتون درست کنم که وقتی پیر شدید ازشون استفاده کنید.
    پول هام رو هم دارم جمع می کنم تا دوتا سفره هم براتون بخرم و بتونید جدا از من و خانواده ام
    غذا بخورید!
    حرف و رفتار پسرک اونها رو حسابی تکون داد و همون شب دست های پدربزرگ رو گرفتند و
    اونو سر سفره خودشون نشوندند و دلچسب ترین غذای عمرشون رو خوردند. [1]

    پی نوشت :
    [1] . نرم افزار نیش ها و نوش ها، انجمن نرم افزار سایت اسک دین دات کام

    • ۱ نظر
    • ۲۱ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۶:۱۸
    • ثاقب زهرا
    کمانگیر پیر و عاقلی در مرغزاری در حال آموزش تیراندازی به دو جنگجوی جوان بود. در آن سوی مرغزار نشانه ی کوچکی که از درختی آویزان شده بود به چشم می خورد. جنگجوی اولی تیری را از ترکش بیرون می کشد. آن را در کمانش می گذارد و نشانه می رود. کماندار پیر از او می خواهد آنچه را می بیند شرح دهد. می گوید آسمان را می بینم. ابرها را. درختان را. شاخه های درختان و هدف را. کمانگیر پیر می گوید کمانت را بگذار زمین تو آماده نیستی. جنگجوی دومی پا پیش می گذارد .کمانگیر پیر می گوید: آنچه را می بینی شرح بده.جنگجو می گوید: فقط هدف را می بینم. پیرمرد فرمان می دهد: پس تیرت را بینداز. تیر بر نشان می نشیند. پیرمرد می گوید: عالی بود. موقعی که تنها هدف را می بینید نشانه بریتان درست خواهد بود و تیرتان بر طبق میلتان به پرواز در خواهد آمد.بر اهداف خود متمرکز شوید. تمرکز افکار بر روی هدف به سادگی حاصل نمی شود. اما مهارتی است که کسب آن امکانپذیر است و ارزش آن در زندگی همچون تیراندازی بسیار زیاد است.

    نکته: ما از خداییم به سوی او باز می گردیم. دین به زندگی جهت، هدف و معنامی بخشد.امام باقر سلام الله علیه :
    اَلکَمالُ کُلُّ الکَمالِ التَّفَقُّهُ فِی الدّینِ وَالصَّبرُ عَلَى النّائِبَةِ وتَقدیرُ المَعیشَةِ؛
    همه کمال در شناخت عمیق دین و شکیبایى در پیشامدها و اندازه نگاه داشتن در زندگى است [1]

    پی نوشت :
    [1] . دانش‌نامه قرآن و حدیث: ج 9, ص 196, ح 193

    • ۱ نظر
    • ۲۱ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۵:۲۹
    • ثاقب زهرا

       

    شیعه معتقد است : پیامبر اسلام  در موارد متعدد علی  را بالخصوص به عنوان جانشین خود (به فرمان خداوند) معرفی کرده است، از جمله در غدیر خم (منزلگاهی نزدیک جحفه) به هنگام بازگشت از حجة الوداع در میان جمع عظیمی از اصحابش خطبه خواند و جمله معروف: «ایها الناس الست اولی بکم من انفسکم قالوا بلی، قال:فمن کنت مولاه فعلی مولاه، ای مردم آیا من نسبت به شما از خود شما سزاوارتر نیستم؟گفتند:آری! فرمود:کسی که من مولی و رهبر و سزاوارتر به او هستم، علی  مولی و رهبر و سزاوارتر به اوست». چون هدف این نیست که در بیان این اعتقادات زیاد به سراغ استدلالات برویم و پافشاری و جر و بحث داشته باشیم، همین اندازه می گوییم حدیث مزبور چیزی نیست که به سادگی بتوان از کنار آن گذشت و یا آن را به عنوان بیان یک دوستی و محبت ساده تفسیر نمود که پیامبر اسلام  با آن تشریفات و تاکیدات بیان کرده باشد.

    آیا این همان چیزی نیست که مطابق گفته ابن اثیر در کامل، پیامبر  در آغاز کارش، هنگامی که آیه «و انذر عشیرتک الاقربین » نازل شد، خویشان خود را جمع نمود و اسلام را بر آنها عرضه داشت، سپس فرمود: « ایکم یوازرنی علی هذا الامر علی ان یکون اخی و وصیی و خلیفتی فیکم، کدام یک از شما مرا در این کار یاری می کند تا برادر من و وصی و خلیفه من در میان شما باشد

    هیچ کس به دعوت پیامبر  پاسخ نگفت جز علی  که عرض کرد: «انا یا نبی الله اکون وزیرک علیه، من ای پیامبر وزیر و یاور تو در این کار خواهم بود!» پیامبر  به او اشاره کرد و فرمود: «ان هذا اخی و وصیی و خلیفتی فیکم، این نوجوان برادر من، وصی من و خلیفه من در میان شماست» و آیا این همان نیست که پیامبر  در آخرین ساعات عمرش می خواست بار دیگر آن را بیان کند و بر آن تاکید نهد و به گفته صحیح بخاری دستور دارد: «ایتونی اکتب لکم کتابا لن تضلوا بعده ابدا، وسیله ای بیاورید تا نامه ای بنویسم که در پرتو آن هرگز گمراه نشوید!» و در ادامه حدیث آمده است که بعضی به مخالفت با پیامبر  در این زمینه پرداختند و حتی سخن بسیار توهین آمیزی گفتند و مانع شدند.

    باز تکرار می کنیم هدف ذکر عقاید با مختصری استدلال است، نه بیشتر از آن و گرنه بحثها شکل دیگری داشت.

     

    اعتقاد ما - ناصر مکارم شیرازی - www.hawzah.net

    • ۰ نظر
    • ۲۱ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۵:۱۲
    • ثاقب زهرا

     

     
    در بردباری و گذشت، علی از همه مردمان گوی سبقت را ربوده بود.برای اثبات این گفته، کافی است بالاترین مراتب حلم او را به

    طور اعم در رفتار با اهل جمل و به طور اخص با مروان بن حکم و عبد الله بن زبیر ملاحظه کنیم.او در جنگ جمل بر مروان دست پیدا

    کرد.با آنکه این شخص از دشمن ترین مخالفان علی بود، اما علی از وی درگذشت.همچنین آن حضرت بر عبید الله بن زبیر که یکی از سرسخت ترین دشمنانش بود و به علی آشکارا ناسزا می گفت، دست یافت و او را اسیر کرد ولی وی را مورد عفو قرار

    داد و به او گفت: «برو!نمی خواهم تو را ببینم.»و سخنی بیشتر از این بر زبانش نراند. سعید بن عاص نیز پس از واقعه جمل در مکه

    به دست علی گرفتار آمد ولی آن حضرت به او سخنی نگفت و از او کناره گرفت و هیچ کس از شرکت کنندگان در جنگ جمل و مردم بصره را مورد مجازات و قهر خود قرار نداد و منادی آن حضرت در شهر ندا می داد: «هر کس که از میدان گریخته، تعقیب نمی

    شود.با مجروحان کاری نیست و هیچ اسیری کشته نخواهد شد و آن کس که سلاح خود را بر زمین گذارد امان خواهد یافت.»و

    دقیقا شیوه پیامبر را در فتح مکه در پیش گرفت.

    در جنگ صفین ابتدا مردم شام، راه آب را بر او و یارانش بستند و ایشان را از دسترسی به آب بازداشتند.اما زمانی که زمام جنگ به

    دست علی و یارانش افتاد، به وی گفتند: آیا آب را بر روی سپاه شام ببندیم، همان طور که خود آنها چنین کردند؟آن حضرت پاسخ

    داد: خیر سوگند به خداوند«هرگز کردار آنها را در پیش نخواهم گرفت »و پیوسته به سپاهیانش سفارش می کرد کسانی را که از

    میدان کارزار می گریزند، تعقیب نکنند و مجروحی را به قتل نرسانند.


    سیره معصومان ج 3 ص 34

    نویسنده: سید محسن امین

    مترجم: علی حجتی کرمانی

    • ۰ نظر
    • ۲۱ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۵:۰۴
    • ثاقب زهرا