ابوبصیر میگوید: به امام باقر علیه السلام عرض کردم: «مَا أَکْثَرَ الْحَجِیجَ وَ أَعْظَمَ الضَّجِیج؛ چقدر حاجی زیاد است و صدای داد و فریاد همه جا را گرفته.» امام علیه السلام فرمود: نه؛ داد و فریاد زیاد است؛ ولی حاجی چقدر کم است. «أَتُحِبُّ أَنْ تَعْلَمَ صِدْقَ مَا أَقُولُهُ وَ تَرَاهُ عِیَانا؛ علاقهداری راستی سخن مرا با چشم خود ببینی؟». در این موقع با دست روی دو چشمم کشید و دعایی خواند، بینا شدم. فرمود: اکنون به حاجیها نگاه کن. نگاه کردم، دیدم بیشتر مردم به شکل بوزینه و خوک هستند و مؤمن چون ستاره درخشان در شب تار در میان آنها از دور دیده میشود. عرض کردم: «مَا أَقَلَّ الْحَجِیجَ وَ أَکْثَرَ الضَّجِیج؛ آری، حاجی کم است و سر و صدا زیاد است.» باز دعایی خواند، دو باره نابینا شدم. ابوبصیر در مورد چشم خود التماس نمود. امام علیه السلام فرمود: ما از بینایی چشم تو مضایقه نداریم؛ امّا بدان! خدا نیز به تو ستم روا نداشته است، آنچه صلاحت بوده، انتخاب کرده. میترسیم مردم نیز فریفته ما شوند و فضل و عنایت خداوند را نسبت به ما فراموش کنند و ما را در مقابل خدا بپرستند، با اینکه بنده او هستیم و از عبادتش سرپیچی نداریم و از فرمانبرداری او خسته نمیشویم و تسلیم او هستیم.»
پی نوشت:
بحارالانوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج۴۶، ص۲۶۱٫
- ۰ نظر
- ۱۶ اسفند ۹۲ ، ۱۹:۳۰