قال علی«فنطرت فاذا لیس لی معین
الا اهل بیتی فضننت بهم عن الموت و اغضیت علی القذی و شربت علی الشجی و صبرت علی
اخذ الکظم و علی امر من طعم العلقم » (1) ;
«پس از رحلت پیامبر (و محرومیت از خلافت) در کار خویش اندیشیدم و ناگهان دیدم که
یاوری برای من جز اهل بیتم نیست; پس به مرگشان (در راه گرفتن حق خویش) راضی نشدم و
چشمی را که خار در آن خلیده بود، بستم و با گلویی که استخوان در آن مانده بود،
نوشیدم و بر گرفتگی راه نفس و حوادث تلختر از زهر صبر کردم ».
قال«فرایت ان الصبر علی
هاتا احجی، فصبرت و فی العین قذی و فی الحلق شجا اری تزاثی نهبا» (2) ;
«عاقبت دیدم که بردباری و صبر به عقل و خرد نزدیکتر است، پس شکیبایی ورزیدم، مانند
کسی که خاشاک در چشم و استخوان در گلو داشت، و آشکارا می دیدم که میراثم به غارت
می رود.»
قال«لقد علمتم انی احق
الناس به من غیری، و والله لاسلمن ما سلمت امور المسلمین و لم یکن فیها جور الا
علی خاصة » (3) ;
«خوب می دانید که من از همه به خلافت شایسته ترم، و به خدا سوگند! تا زمانی که
اوضاع مسلمین به سامان باشدو به غیر از من به دیگری ستم نشود; همچنان خاموش خواهم
بود.»
1- نهج البلاغه، خطبه 26.
2- همان، خطبه 3.
3- همان، خطبه 74.
امام علیدر آینه نهج البلاغه - الیاس
محمد بیگی ، صفحه 62- فرهنگ کوثر > آذر 1377، شماره 21
- ۰ نظر
- ۲۷ ارديبهشت ۹۲ ، ۰۲:۲۷