ا

ثـاقـب زهـرا

برکه ای در همین نزدیکی ست
با نیلوفری در آن
در انتظار دیدار ساحل
آه
چه انتظاری عبث
هرگز نشود این دیدار
تا زمانی که اشک برگهایش در برکه جاریست
نرسد به ساحل

آخرین مطالب
محبوب ترین مطالب
پیوندها
حدیث موضوعی

تعبیر خواب آنلاین


  • انجمن

  • استخاره آنلاین با قرآن کریم
    
    فال حافظ

    ابزار فال حافظ


    قالب

    ۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «امام سجاد» ثبت شده است


    شعبان شد و پیک عشق از راه آمد

    عطر نفس بقیة الله آمد

    با جلوه سجاد و ابوالفضل و حسین

    یک ماه و سه خورشید در این ماه آمد

       اعیاد شعبانیه مبارک 


     

    • ثاقب زهرا

    امام سجاد :   

    فَحَقّ أُمّکَ فَأَنْ تَعْلَمَ أَنّهَا حَمَلَتْکَ حَیْثُ لَا یَحْمِلُ أَحَدٌ أَحَداً وَ أَطْعَمَتْکَ مِنْ ثَمَرَةِ قَلْبِهَا مَا لَا یُطْعِمُ

    أَحَدٌ أَحَداً وَ أَنّهَا وَقَتْکَ بِسَمْعِهَا وَ بَصَرِهَا وَ یَدِهَا وَ رِجْلِهَا وَ شَعْرِهَا وَ بَشَرِهَا وَ جَمِیعِ جَوَارِحِهَا

    مُسْتَبْشِرَةً بِذَلِکَ فَرِحَةً مُوَابِلَةً مُحْتَمِلَةً لِمَا فِیهِ مَکْرُوهُهَا وَ أَلَمُهَا وَ ثِقْلُهَا وَ غَمّهَا حَتّى دَفَعَتْهَا

    عَنْکَ یَدُ الْقُدْرَةِ وَ أَخْرَجَتْکَ إِلَى الْأَرْضِ فَرَضِیَتْ أَنْ تَشْبَعَ وَ تَجُوعَ هِیَ وَ تَکْسُوَکَ وَ تَعْرَى وَ تُرْوِیَکَ وَ

    تَظْمَأَ وَ تُظِلّکَ وَ تَضْحَى وَ تُنَعّمَکَ بِبُؤْسِهَا وَ تُلَذّذَکَ بِالنّوْمِ بِأَرَقِهَا وَ کَانَ بَطْنُهَا لَکَ وِعَاءً وَ حَجْرُهَا لَکَ

    حِوَاءً وَ ثَدْیُهَا لَکَ سِقَاءً وَ نَفْسُهَا لَکَ وِقَاءً تُبَاشِرُ حَرّ الدّنْیَا وَ بَرْدَهَا لَکَ وَ دُونَکَ فَتَشْکُرُهَا عَلَى قَدْرِ

    ذَلِکَ وَ لَا تَقْدِرُ عَلَیْهِ إِلّا بِعَوْنِ اللّهِ وَ تَوْفِیقِهِ (رساله حقوق امام سجاد (ع) – حق مادر)


    حق مادرت این است که بدانى او تو را چنان نگهداری کرده که کس دیگرى را بدان گونه نگهداری نکند و از میوه دل خود تو را چنان خورانده که هیچ کس دیگرى را بدان سان نخوراند و به راستى تو را به گوش و چشم و دست و پاى و پوست و تمام اندامهایش (به تمام وجود خود) نگهدارى کرده و بدین نگهدارى به خوشرویى و دلشادى مواظبت در پیوسته و هر ناگوارى و درد و گرانى و نگرانى (دوران باردارى را) تحمل کرده چنانکه دست تطاول (آفات) را از تو دور ساخته و تو را بر زمین نهاده و خرسند بوده است که تو سیر باشى و او خود گرسنه ماند و تو جامه پوشى و او برهنه باشد و تو را سیراب کند و خود تشنه ماند و تو را در سایه دارد و خود زیر آفتاب باشد و با بیچارگى خود تو را نعمت بخشد و با بیخوابى خود تو را لذت خواب چشاند و شکمش ظرف هستى تو بوده و دامنش پرورشگاهت و سینه اش چشمه نوشت و جانش نگهدارت، سرد و گرم دنیا را براى تو و به خاطر تو چشیده است پس به قدرشناسى از این همه او را سپاس گزار، و این قدردانى را نتوانى جز به یارى و توفیق خداوند.

    • ۰ نظر
    • ۱۱ ارديبهشت ۹۲ ، ۲۳:۴۰
    • ثاقب زهرا