- ۳ نظر
- ۲۹ آبان ۹۳ ، ۰۲:۳۱
زندگی سختترین آزمون است.
خیلی از مردم مردود میشوند.
چون سعی در کپی از دیگران دارند و متوجه
نیستند که هر کسی برگه سوال متفاوتی دارد.
امام محمد باقر علیه السلام در حدیثی گهربار در خصوص مقام امام حسین علیه السلام نزد خدای متعال و قسم حضرت حق در این باره فرموده است:
حسین، بزرگ مرد کربلا، مظلوم و رنجیده خاطر و لب تشنه و مصیبت زده به شهادت رسید. پس خداوند، به ذات خود، قسم یاد کرد که هیچ مصیبت زده و رنجیده خاطر و گنهکار و اندوهناک و تشنه اى و هیچ بلا دیده اى به خدا روى نمی آورد و نزد قبر حسین علیه السلام دعا نمی کند و آن حضرت را به درگاه خدا شفیع نمی سازد، مگر اینکه خداوند، اندوهش را برطرف و حاجاتش را برآورده می کند و گناهش را می بخشد و عمرش را طولانى و روزی اش را گسترده می سازد. پس اى اهل بینش، درس بگیرید!
متن حدیث:
اِنّ الحُسَینَ صاحِبَ کَربَلا قُتِلَ مَظلوما، مَکروبا عَطشانا، لَهفانا ، فآلَى اللّهُ عَزَّوَجلّ عَلى نَفسِهِ اَن لا یاتیَهُ لَهفانٌ و لا مَکروبٌ و لا مُذنِبٌ و لا مَغمومٌ و لا عَطشانٌ و لا مَن بِهِ عاهَهٌ ثُمَّ دَعا عِندَهُ و تَقَرَّبَ بِالحُسَینِ بنِ عَلىٍّ علیه السلام اِلَى اللّهِ عَزَّوَجَلَّ إلاّ نَفَّسَ اللّهُ کُربَتَهُ وَ اَعطاهُ مَسأَلَتَهُ و غَفَرَ ذَنبَهُ وَ مَدَّ فى عُمُرِهِ وَ بَسَطَ فى رِزقِهِ فَاعتَبِروا یا اُولـِى الاَبصار.
«بحارالأنوار، ج ۱۰۱، ص ۴۶،ح۵»
بارالها! برای همسایه ای که نان مرا ربود، نان
برای دوستی که قلب مرا شکست، مهربانی
برای آن که روح مرا آزرد، بخشایش
و برای خویشتن خویش، آگاهی و عشق می طلبم.
دکتر علی شریعتی
کوفیان با ظهور حسین علیه السلام
و ما با غیبت تو
امتحان شدیم!
براستی کدام یک سخت تر است؟
ظهور یا غیبت؟
ارسال شده توسط یک دوست
مردى خدمت پیغمبر «صلّى اللّه علیه و آله و سلّم» رسیده عرض کرد: اجازه مى فرمایید من آرزوى مرگ کنم؟
فرمود: مرگ چاره ندارد اما مسافرت درازى است که هر کس خواست برود باید ده تحفه با خود ببرد،
پرسید:چه تحفه اى؟
فرمود: براى عزرائیل، قبر، نکیر و منکر، میزان، پل صراط، دربان دوزخ، دربان بهشت، پیغمبر «صلّى اللّه علیه و آله و سلّم»، و خداوند متعال؛
براى عزرائیل چهار چیز: رضایت حق داران، قضاى نمازها، اشتیاق به خدا، و آرزوى مرگ؛
براى قبر هم چهار چیز: ترک سخن چینى، استبراى از بول (توجه به نجس و پاکی)، تلاوت قرآن، و نماز شب؛
براى نکیر و منکر هم چهار چیز: راستگویى، ترک غیبت، حقگویى، و فروتنى براى همه؛
براى میزان نیز چهار چیز: فرو خوردن خشم، تقواى راستین، رفتن به جماعتها، و دعوت مردم به کارهاى خیر؛
براى صراط هم چهار چیز: اخلاص، خوش خوئى، ذکر زیاد، و تحمل آزار دیگران؛
براى دربان دوزخ هم چهار چیز: گریه از ترس خدا، صدقه ى مخفى، ترک گناه، و خوشرفتارى با پدر و مادر؛
براى دربان بهشت نیز چهار چیز: صبر در ناملایمات، شکر نعمت، صرف مال در راه خدا، و رعایت امانت در مال وقف؛
براى پیغمبر «صلّى اللّه علیه و آله و سلّم» هم چهار چیز: دوستى آن جناب، پیروى از سنت او، محبت اهل بیتش، و عفت زبان؛
براى جبرئیل هم چهار چیز: کم خورى، کم خوابى و ادامه ى شکر (چهارمین سقط شده)؛
براى خداوند متعال هم چهار چیز: امر به معروف، نهى از منکر، خیرخواهى براى مردم، و مهربانى با همه.
نصایح، ص: ۳۰۳
باور نمی کنم...
هرکز باور نمی کنم که سال های سال همچنان زنده ماندنم به طول انجامد،
زیستن مشکل است و لحظات چنان به سختی و سنگینی بر من گام می نهد
و دیر می گذارد که احساس می کنم خفه می شوم
هیچ نمی دانم چرا.
اما می دانم کس دیگری در درون من جا گذاشته است
و اوست مرا چنان بی طاقت کرده است
احساس می کنم دیگر نمی توانم در خود بگنجم و در خود بیارامم
و از بودن خویش بزرگتر شده ام
و این جامه بر من تنگی می کند این کفش تنک، عشق آن سفر بزرگ!
آه! چه می کشم
چه خیال انگیز و جان بخش است این جا نبودن!