ا

ثـاقـب زهـرا

برکه ای در همین نزدیکی ست
با نیلوفری در آن
در انتظار دیدار ساحل
آه
چه انتظاری عبث
هرگز نشود این دیدار
تا زمانی که اشک برگهایش در برکه جاریست
نرسد به ساحل

آخرین مطالب
محبوب ترین مطالب
پیوندها
حدیث موضوعی

تعبیر خواب آنلاین


  • انجمن

  • استخاره آنلاین با قرآن کریم
    
    فال حافظ

    ابزار فال حافظ


    قالب

    شب بود و اشک بود و علی بود و چاه بود

    فریاد بی‌صدا، غم دل بود و آه بود

    دیگر پس از شهادت زهرا به چشم او

    صبح سفید هم‌چو دل شب سیاه بود

    دانی چرا جبین علی را شکافتند؟

    زیرا به چشم کوفه عدالت گناه بود

    خونش نصیب دامن محراب کوفه شد

    آن رهبری که کعبه بر او زادگاه بود

    یک عمر از رعیت خود هم ستم کشید

    اشک شبش به غربت روزش گواه بود

    دستش برای مردم دنیا نمک نداشت

    عدلش به چشم بی‌نگهان اشتباه بود

    هم‌صحبتی نداشت که در نیمه‌های شب

    حرفش به چاه بود و نگاهش به ماه بود

    مولا پس از شهادت زهرا غریب شد

    زهرا نه یار او که بر او یک سپاه بود

    وقتی که از محاسن او می‌چکید خون

    عباس را به صورت بابا نگاه بود

    «میثم!» هزار حیف که پوشیده شد ز خون

    رویـی کـه بهـر گمشـدگان شمـع راه بود

    استاد سازگار

    • ۹۳/۰۴/۲۸
    • ثاقب زهرا

    نظرات  (۱)

  • احمد ابراهیمیان
  • سلام از وبلاگ ما هم دیدن نمایید

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">